بیماری نیوکاسل در طیور:

shavarz

بیماری نیوکاسل در طیور از بیماری های بسیار واگیر دار و کشنده پرندگان است که گسترش جهانی دارد. اولین بار در سال ۱۹۲۶ درجاوه، اندونزی، فیلیپین، کره و هندوستان شناسایی شد.

در اواخر آن سال بیماری با همان مشخصات در نیوکاسل انگلستان توسط دویل تشخیص داده شد. وی برای تمایز از طاعون مرغی، نام نیوکاسل را بر آن نهاد. درسال ۱۹۹۴ میلادی ابتدا در کالیفرنیا و سپس به تدریج در تمامی خاک ایالات متحده و آمریکای شمالی و جنوبی شایع شد. امروزه بیماری نیوکاسل پرندگان تقریبا در تمامی مناطق مختلف جهان یافت میشوند.

در ایران نخستین بار درسال ۱۳۲۹ شمسی شیوع پیدا کرد و توسط کارشناسان موسسه رازی، ویروس آن جدا و مشخص گردید. چنین به نظر میرسد که پیش از آن سال نیز این بیماری در ایران شایع بوده که احتمالا با طاعون مرغی اشتباه میشده است.

دام های حساس:

ماکیان و بوقلمون حساس ترین پرندگان به شمار می آیند. به این دلیل یکی از خطرناک ترین بیماری های صنایع پرورش طیور محسوب میگردد. سایر پرندگان نیز در شرایط طبیعی به آن مبتلا میشوند.

مرغان گوشتخوار مانند لاشخور،  عقاب، جغد و مرغ ماهی خوار حساسیت کمتری دارند. به جز ماکیان و بوقلمون. ویروس نیوکاسل را از دانه خوارانی مانند کبوتر، قرقاول، اردک، غاز، مرغ شاخدار، گنجشک، طوطی، کبک، کلاغ، قناری، مرغ عشق، سار، پرستو و امثال آن جدا کرده اند.

جوجه ها ومرغان جوان از بالغان و پیرها حساس ترند. لذا سن پرندگان در میزان واگیری نقش مهمی دارد. درمیان حیوانات آزمایشگاهی، توانسته اند با تزریق داخل مغزی ویروس به موش، خرگوش، خوکچه هندی، سگ، گربه و میمون، آثار بیماری را به وجود آورند.

انسان نیز به ویروس نیوکاسل حساسیت نسبی داشته و در بین افرادی که در آزمایشگاه ها و یا مرغداری ها و کشتارگاه های طیور کار میکنند، اغلب تورم ملتحمه چشم ایجاد مینماید.

بیماری نیوکاسل در طیور
بیماری نیوکاسل در طیور

عامل بیماری نیوکاسل در طیور:

عامل بیماری ویروسی است از جنس پارامیکزو ویروسها که اندازه آن حدود ۱۸۰میلی میکرون است. هسته مرکزی آن از RNA تشکیل شده که توسط لایه ای از لیپو پروتئین احاطه گردیده است.

سویه های ویروس نیوکاسل از لحاظ ظاهری تقریبا غیر قابل تشخیص وتفکیک میباشند. ولی از بابت قدرت بیماری زایی و میزان تلفات به سه گروه تقسیم میشوند:

۱-سویه فوق حاد یا ولوژنیک، که دارای شدت وکشندگی بسیار است.

۲-سویه تحت حاد یا مزوژنیک، که از شدت بیماری زایی متوسطی برخوردار است.

۳-سویه خفیف یا لنتو ژنیک، که واجد آثار وعوارض ضعیف وناپایداری است.

در شرایط طبیعی، مقاومت ویروس نیوکاسل نسبتا زیاد است‌. در سالن های مرغداری که قبلا مرغان مبتلا به نیوکاسل در آن وجود داشته است، عامل بیماری میتواند در گوشه وکنار ساختمان به مدت ۲ماه دوام بیاورد. در بسترهای آلوده حدودا یک سال زنده میمانند وهمین مدت نیز در لاشه های تلف شده از نیوکاسل، شدت خود را حفظ میکنند. دوام ویروس در فصول سرد بیشتر است و به طور کلی انجماد و سرما، ویروس عامل بیماری را سالها زنده نگه میدارد.

کلیه ضد عفونی کننده ها، اشعه ماورا بنفش، حرارت ۶۰درجه سانتیگراد به بالا و نور افتاب ویروس را غیر فعال میکنند.

در مجموع مقاومت ویروس  به ترکیب و جنس مواد موجود در محیط بستگی دارد وبه طور کلی  محیط های سرد ومرطوب را بهتر تحمل کرده و وحدت خود را حفظ میکند.

گوشت مرغان یخ زده و یا کلیه اندام های منجمد طیور مبتلا میتوانند ویروس را تا زمان ذوب آن اندام ها در خود نگه دارند. بنابراین آب حاصل از ذوب چنین فراورده هایی حاوی ویروس خواهد بود‌.

راه انتشار و سرایت:

عادی ترین طریقه انتشار ویروس در طبیعت، دفع آن از راه ترشحات بینی، چشم و فضولات مرغان بیمار است. ویروس در میان ذرات مترشحه تازه یا خشک شده به خوبی حفاظت گردیده وبا جریان هوا از نقطه ای به نقطه دیگر منتشر میشود.

کود طیور بیمار، حاوی ویروس بوده و پس از انتقال به مکان های جدید به عنوان کانون سرایت عمل خواهند کرد.

ویروس در باقی مانده مواد آلوده وخصوصا کود، در فصل سرما و یخبندان تا چند ماه میتواند زنده بماند. کفش و لباس کارگران مرغداری هایی که به نیوکاسل مبتلا هستند، باعث انتشار ویروس بوده و درجریان رفت و آمد به مرغداری های سالم موجبات انتقال بیماری را فراهم می آورند. در همین رابطه کلیه وسایل موجود درسالن های آلوده وهمچنین کامیون های حمل کود، تخم مرغ، طیور کشتاری، قفس و شانه های تخم مرغ، کیسه های محتوی خوراک، گوشت های مرغ منجمد و بسته بندی شده، سردخانه هایی که گوشت مرغ را ذخیره میکنند و کامیون های حمل مرغ زنده یا کشتار شده منجمد وغیره همگی در زنجیره پیوسته انتشار ویروس قرار دارند.

انتقال ویروس از مادر به تخم امکان پذیر است، ولی شانسی برای تولید جوجه از تخم مرغ های آلوده هرگز وجود ندارد. زیرا جنین پیش از تولد در داخل پوسته آهکی خواهد مرد. جنین تخم مرغ هایی چنانچه که در داخل ماشین جوجه کشی بشکنند، امکان الوده کردن سایر جوجه هایی را که سالم به دنیا می آیند، فراهم خواهند نمود.

عادی ترین طریقه سرایت ویروس به مرغان سالم راه تنفسی و گوارشی است. طیوری که دوره کمون و یا مرحله ابتلا را میگذرانند، بدون شک منبع واقعی انتشار و سرایت محسوب میشوند. آنان که از بند بیماری رها شده و جان به در برده اند عملا به مدت ۲ تا ۴ ماه ویروس را توسط ترشحات دستگاه تنفس و مدفوع خود دفع کرده و قادر خواهند بود کانون های تازه ای از بیماری را به وجود آورند. از ناقلان زنده و بالقوه ای که در طبیعت به طور مکانیکی باعث انتشار و سرایت میشوند میتوان به پرندگان وحشی اشاره کرد که آزادانه و خارج از هر گونه کنترلی، از نواحی آلوده به نقاط سالم پرواز کرده و زمینه شیوع بیماری را فراهم می آورند.

بیماری نیوکاسل در طیور

نشانه های بیماری:

هم دوره کومون و هم طول دوره بیماری و همچنین نشانه های نیوکاسل از تغییرات و تفاوت های مشخصی برخوردارند. زمان نهفته بیماری از ۲ تا ۱۵ روز در نوسان است. ولی در اکثر اوقات ۵ تا ۶ روز بیشتر نیست. به همین نسبت، دوره بیماری نیز هرگز مدت ثابتی نداشته و همواره دارای نوسانات واشکالات متفاوتی است.

تمامی این تفاوتها به ویروسی که بیماری را تولید میکند، مربوط است. گاهی بیماری با حدت و شدت بسیار آغاز شده و در طی ۲ الی ۳ روز تقریبا تمامی گله را نابود میکند. در عین حال فرم های خفیف و زود گذری که اغلب هیچگونه نشانه ای از آن مشاهده نمیشود، ممکن است در گله اتفاق بیوفتد.

فرم های مختلف کلینیکی نیوکاسل را به طور کلی به چهار گروه میتوان تقسیم کرد. هر یک از این گروه ها، دارای ویژگی ها و نشانه هایی هستند که برای اولین بار توسط یکی از متخصصان شناسایی و تعریف شده اند. از این جهت، آن شکل کلینیکی نیوکاسل را به نام کاشف و معرف آن نامیده اند.

1- شکل دویل:

دویل، دامپزشکی که برای اولین بار این بیماری را در سال ۱۹۲۶ در انگلستان شناسایی کرد، تابلویی از علایم بالینی نیوکاسل را تشریح کرد که هنوز هم مجموعه این آثار به نام دویل معروف است.این شکل از نیوکاسل که به وسیله سویه ولوژنیک ایجاد میشود، اغلب به قدری حاد و کشنده است که بیشتر اوقات مرغان آلوده فرصت آثار بالینی را ندارند واکثرا بدون بروز علایمی به سرعت تلف میشوند.تعداد کمی از بیماران که به هر ترتیب توان مقاومت داشته و چند روزی دوام می آورند،نشانه هایی به شرح زیر از خود آشکار میکنند:

  • تب شدید تا ۴درجه بیش از حرارت طبیعی بدن
  • تنفس کوتاه وتند
  • بیقراری
  • زخم های روده ای
  • اسهال سبز آبکی
  • خشکی وبی آبی بدن
  • ضعف و لاغری شدید
  • افتادن حرارت بدن تا زیر میزان طبیعی و بالاخره مرگ.

مقاومت مرغان بیمار معمولا در وضعیت فوق ۳ روز بیشتر نیست. چنانچه بیمارانی یافت شوند که بیش از آن مدت مقاومت کنند (حداکثر دو روز دیگر)، نشانه ها وعوارض دیگری نیز به این شرح پدید می آیند:

  • تشنج و لرزش های عضلانی
  • پیچش گردن
  • فلج شدن بالها و پاها

تعداد تلفات در شکل دویل بیماری نیوکاسل بین ۹۰ تا ۱۰۰ درصد می باشد. ویروس مولد شکل دویل در بیماری نیوکاسل را ویسرو تروپیک ولو ژنیک نیز می نامند.

۲- شکل بیچ:

نشانه ها در این شکل عموما اختلالات تنفسی_عصبی می باشند. به این دلیل شکل بیچ را بیماری پنومو آنسفالیت طیور هم میگویند. در این شکل آثار تنفسی مانند، سرفه، نفس های تند وکوتاه، تب شدید، قطع اشتها و توقف تولید تخم مرغ در بالغان از عوارض اولیه این بیماری است. اسهال وجود ندارد ولی، به دنبال علائم یاد شده به تدریج آثار عصبی مانند پیچ خوردگی گردن، فلج بالها وپاها، عقب عقب راه رفتن وعدم تعادل در مرغ بیمار عارض میگردد. تلفات شکل بیچ در بین جوجه ها تا ۹۰ درصد مبتلایان و در بالغان بین ۱۰ تا ۵۰ درصد می باشد. سویه مولد این شکل از نیوکاسل نیز همان سویه ولو ژنیک است که به دلیل تمایل بیشتر به سیستم عصبی آن را ویروس نروتروپیک ولوژنیک هم می نامند.

۳_شکل بیودت:

عامل مولده این شکل از بیماری نیوکاسل، سویه مزوژنیک است. در این شکل نشانه ها بیشتر مربوط به دستگاه تنفس و سیستم عصبی است ولی نسبت به دو فرم قبلی از شدت کمتری برخوردار است. نشانه های تنفسی عموما سرفه های تک تک و خشک هستند اما نفس نفس زدن تقریبا وجود ندارد.

آثار عصبی هم چندان شایع نیست ولی، علائمی از قبیل لرزش های خفیف وعدم تعادل در پاها و چرخش گاه به گاه گردن دیده میشود. اشتها کاهش یافته و تب مختصر و ناپایداری به مرغ بیمار عارض میگردد.

در بالغان تخم گذار توقف و یا کاستی در تولید تخم مرغ به مدت یک تا سه هفته  پدید می آید. این افت تولید گاهی ممکن است هرگز به مقدار اولیه برگشت نکند. تلفات در این شکل، منحصر به جوجه ها و مرغان جوان است که معمولا پایین تر از ۱۰ درصد می باشند. بالغان تلفاتی ندارند.

۴- شکل هیچنر:

فرم بسیار ضعیف نیوکاسل است. در این شکل نشانه های عصبی و گوارشی وجود ندارد و تنها گاهی امکان دارد عوارض و علائم تنفسی جلب توجه کند. تلفات تقریبا وجود ندارد، اما چنانچه با بیماری دیگری توام شود، میزان مرگ و میر به صورت طبیعی بالا بوده و تعداد تلفات بستگی کامل با نوع بیماری دوم خواهد داشت.

تشخیص درمانگاهی و بالینی این شکل از نیوکاسل بسیار مشکل است و فقط به کمک روش های آزمایشگاهی میتوان به وجود آن در گله پی برد. عامل مولد شکل هیچنر سویه لنتوژنیک ویروس نیوکاسل می باشد.

بیماری نیوکاسل در طیور

نشانه های کالبد گشایی:

علایم و آثار بیماری در طیور تلف شده به نوع ویروس عامل مولد نیوکاسل بستگی دارد. در آن تعداد از طیوری، که دچار سویه فوق حاد بوده و فرصت مقاومت نداشته اند، طبعا علایم خاصی هم در لاشه دیده نمی شود. ولی آنان که توانسته اند یک یا دو روز مقاومت کنند، آثار نسبتا مشخصی در اندام های مختلف دارند.

درشکل دویل، علایم بیشتر به دستگاه گوارش مربوط است. آثار خونریزی و جراحات آشکار به صورت زخم های ریز و درشت با زمینه برجسته در سرتاسر روده باریک، راست روده و حتی کلواک به چشم میخورند. نقاط خونریزی در پیش معده و زیر مخاط سنگدان به خوبی دیده میشوند.

گاهی در چربی های قاعده قلب و اطراف سنگدان هم میتوان کانون های خونریزی را مشاهده کرد. لاشه چنین مرغانی عموما خشک و تیره رنگ بوده و منظره ای تقریبا خون آلود دارند.

درسایر اشکال نیوکاسل، عوارض و علائم نعشی اکثرا به دستگاه تنفسی محدود است. وجود ترشحات مخاطی توام با لکه های خون در مجاری بینی، حنجره و نای از نشانه های ابتلا به نیوکاسل میباشد.

گاهی نیز آثار پنومونی  را میتوان مشاهده کرد. در مرغان بالغ خونریزی در فولیکولهای زرده و افتادن زرده های کامل و پرخون در حفره بطنی که در واقع علت اصلی تخم گذاری است، به چشم میخورد. در تمامی حالت ها طحال، اکثرا پرخون و متورم میباشد. در جنین های تلف شده آثار خونریزی عمومی به وضوح دیده میشود.

درآزمایش های بافت شناسی، آثار باقی مانده از نیوکاسل عبارتند از: گنجیدگی های داخل هسته ای در سلول طحال، تحلیل دیواره عروق خونی و همچنین استحاله بافت های عصبی مغز.

برای پرهیز از هر گونه اشتباهی (با امراضی مانند: برونشیت عفونی، تورم عفونی حنجره ونای ،کریزا، مایکوپلاسموز، طاعون مرغی وغیره..) بهترین راه، جدا کردن ویروس از بافت های مغزی طیور تلف شده و تزریق آن به داخل زرده جنین های ۹ تا ۱۱ روزه است. تخم مرغ های تزریق شده، چنانچه ویروس نیوکاسل را دریافت کرده باشند، پس از دو روز خواهند مرد. مایع آلانتوییک جنین های تلف شده، میتواند گلوبول های قرمز خون مرغ را جمع کند. حال اگر به مخلوطی از مایع الانتوییک مذکور و گلوبول های قرمز (مخلوط یک قطره از هر کدام) یک قطره از سرم ضد نیوکاسل اًضافه کنیم، از جمع شدن گلوبول های قرمز جلوگیری خواهد شد (تست HI.)

بیماری نیوکاسل در طیور

پیشگیری و درمان :

واکسیناسیون و رعایت کامل اصول بهداشت، تنها راه جلوگیری از انتشار و سرایت بیماری است. به علت طبیعت واگیری واپید میولوژی نیوکاسل، هرگز نمیتوان روش مطمئن و یکنواختی برای تمامی مناطق کشور پیشنهاد کرد. به طوری که روش متداول پیشگیری با واکسن در یک استان برای استان دیگر ممکن است مناسب نباشد.

شرایط اقلیمی، تجمع مراکز پرورش طیور، مجاورت مرغداری های صنعتی و سنتی و دوری و نزدیکی مراکز مذکور از یکدیگر وبسیاری از مسائل بهداشتی در هر منطقه میتواند بر استراتژی و تعیین روند صحیح واکسیناسیون تاثیر بگذارد.

امروزه برای پیشگیری از نیوکاسل معمولا از دو گروه واکسن های بی اثر شده و تخفیف حدت یافته استفاده میشود. از واکسن های بی اثر شده (کشته) میتوان به شکل تزریق عضلانی در نیمچه ها و مرغان بالغ استفاده کرد. ایمنی حاصله معمولا یک هفته پس از تزریق در بدن طیور واکسینه شدهبه وجود می آید ولی دوام آن کم است و در عین حال در برابر سویه های فوق حاد نیوکاسل چندان قابل اعتماد نیست.

واکسیناسیون با مایه های تخفیف حدت یافته، رایج تر و مطمن تر است. این واکسن ها را معمولا از سویه لنتوژنیک مانند واکسن b1 و لاسوتا میسازند. مایه تخفیف حدت یافته دیگری هم از سویه مزوژنیک تهیه شده که به واکسن کوماروف مشهور است.

ایمنی مادر زادی جوجه هایی که از مادران ایمن تولید میشوند، حداکثر تا سن دو هفتگی دوام دارد . بنابراین هر برنامه ای که برای واکسیناسیون جوجه ها اجرا میشود، باید بر اساس تعیین تیتر پادتن موجود در سرم خون مرغان مادر باشد. در مورد مرغان مادر عیار تیتر سرم آنها هرگز نباید کمتر از  باشد. در صورتیکه عیار مذکور کمتر از  باشد، باید واکسیناسیون با سویه لاسوتا را در گله مرغ مادر تکرار کرد. تنها در چنین وضعیتی است که جوجه ها حداکثر تا سن دوهفتگی ایمنی مادری خواهند داشت.

روشهای متداول برای واکسیناسیون برضد نیوکاسل به شرح زیر هستند:

نتیجه واکسیناسیون به طریقه اسپری بهتر از راه آشامیدنی و یا قطره چکانی است. زیرا مطمئن تر و سریع تر بوده وقت کمتری نیز صرف آن میشود. هرگز نباید فراموش شود که در واکسیناسیون علیه تمام امراض، تمامی افراد گله باید از سلامت کامل وکافی برخوردار باشند.

عدم واکسیناسیون افراد ضعیف گله و حذف آنان، نتیجه بهتری عاید میکند. زیرا چنین افرادی به علت عدم واکنش مطلوب در برابر واکسن، به خصوص واکسن های زنده و تخفیف حدت یافته، ممکن است خود به عنوان منبع انتشار ویروس عمل نمایند.

به هر ترتیب به واسطه وجود شرایط ناهماهنگ وغیر ثابت از لحاظ همه گیری نیوکاسل، برنامه معینی هم برای پیشگیری و کنترل آن به وسیله واکسیناسیون نمیتوان ارائه نمود. لذا بهتر است برای مبارزه با نیوکاسل در هر منطقه و استان از نظر کارشناسان و مسئولان دامپزشکی آن محل مطلع شد.

با وجود این با توجه به شرایط اکثر مرغداری ها در ایران و روند انتشار و سرایت نیوکاسل، میتوان روش کلی واکسیناسیون به شرح زیر را پیشنهاد کرد:

نوبت اول: واکسیناسیون با سویه B1  درسن 7 روزگی

نوبت دوم: واکسیناسیون با سویه لاسوتا در سن 15 روزگی

نوبت سوم: واکسیناسیون با سویه لاسوتا در سن 35 روزگی (در صورتی که عیار متوسط تیتر HI سرم خون جوجه ها کمتر از  باشد)

نوبت چهار: واکسیناسیون با سویه لاسوتا در سن 70 روزگی (10 هفتگی)، به شرطی که عیار تیتر HI در 75 درصد نیمچه ها زیر  باشد.

نوبت پنجم: واکسیناسیون با سویه لاسوتا در سن 140 روزگی (20 هفتگی)

برای مرغان تخم گذار و مرغان مادر هرگاه عیار تیتر سرم کمتر از  بود، به طوری که قبلا هم بیان شد، تکرار واکسیناسیون با سویه لاسوتا الزامی است.

به عقیده نگارنده، مقاطع زمانی مذکور با شدت واگیری در مناطق و فصول مختلف و با صلاح دید کارشناسان محلی قابل تغییر است و آن را نباید به عنوان یک برنامه دائمی، استاندارد و ثابت واکسیناسیون علیه نیوکاسل قلمداد کرد. نیوکاسل درمان پذیر نیست و همه تلاش هایی که تاکنون برای معالجه آن به کار رفته از موفقیت لازم و مطلوب برخوردار نبوده است. بنابراین هرگونه اظهار نظر قاطع در این مورد، موکول به تحقیقات و بررسی های آینده می باشد.

گرد آورنده: نیما سلمانیان

سبد خرید